مگر خداوند نفرموده است كه «لا إِكراهَ فِي الدّين - يعني در دين هيچ اجباري وجود ندارد»، پس چرا نظام اسلامي و يا خانواده، ما را به رعايت واجبات يا پرهيز از محرمات ديني اجبار ميكنند؟!
پاسخ:
اگر معنای این بخش از آیهی مبارکه این بود که در دین هیچ اجباری نیست و مردم آزاد و مجازند که هر اعتقادی داشته باشند و هر کاری دلشان میخواهد انجام دهند، دیگر خداوند متعال نه تنها پیامبر، کتاب و احکامی ارسال و انزال نمینمود، بلکه بهشت و جهنمی نیز نمیآفرید و آن وقت تازه این سؤال مطرح میشد که اصلاً نتیجهی این آفرینش و سفر به دنیا و گذر از آن چیست؟ پس چه فرقی بین عالم و جاهل، مؤمن و کافر، ظالم و مظلوم و ... وجود دارد و مگر خداوند حکیم انسان را بیهوده آفریده و یله رها کرده است و مگر عادل نیست [العیاذ بالله]. وانگهی مگر میشود که انسان در باور یا انجام عملی آزاد و مجاز باشد، اما در نهایت محاکمه گردد که چرا چنین کردی و چرا چنان نکردی؟
پس با رجوع به «عقل» و هم چنین آیات قرآن کریم و احکام و بشارتها و انذارها و احکام و حدودی که باید در دنیا اجرا شود و جزا و عقابی که در آخرت داده میشود، معلوم میگردد که منظور از آیه، اعطای چنین آزادی و مجوز ارتکاب به هر عملی نیست.
باید دقت شود که معنی اکراه در دین چیست؟ دو واژهی «اکراه» و «اجبار» عربی هستند. و با هم تفاوت دارند
اکراه در جایی بکار میرود که مربوط به امور درونی و قلبی یاشد و معنی آیه طبق نظر علامه طباطبایی بدین صورت است که اکراه در اعتقاد وجود ندارد چرا که دین یک مسئلهی اعتقادی و قلبی است و هیچ انسانی نمیتواند با جبر و زور اعتقادی را بر دیگری القاء نماید. لذا دین اجباری نفی میشود. چنین دینی نه واقعاً دین است و نه مقبول میافتد. و اگر دقت شود در اسلام [تشیع] قید شده است که «اصول دین» تحقیقی است و تقلید در اصول جایز نیست. یعنی انسان باید با عقل و قلب بدان برسد نه با تقلید از دیگران. و این مهم یکی از معانی روشن «در دین اجباری نیست» میباشد.
نظر مرحوم علامه طباطبایی بدین شرح است:
ایشان در ذیل این آیه میفرماید: «در جمله:" لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ"، دين اجبارى نفى شده است، چون دين عبارت است از يك سلسله معارف علمى كه معارفى عملى به دنبال دارد، و جامع همه آن معارف، يك كلمه است و آن عبارت است از" اعتقادات"، و اعتقاد و ايمان هم از امور قلبى است كه اكراه و اجبار در آن راه ندارد، چون كاربرد اكراه تنها در اعمال ظاهرى است، كه عبارت است از حركاتى مادى و بدنى (مكانيكى)، و اما اعتقاد قلبى براى خود، علل و اسباب ديگرى از سنخ خود اعتقاد و ادراك دارد و محال است كه مثلاً جهل، علم را نتيجه دهد، و يا مقدمات غير علمى، تصديقى علمى را بزايد.» المیزان (ترجمه)، جلد 2، ص 523)
نکته مهم دیگری که به فهم آیه کمک میکند، شان نزول آیه است. در شان نزول آیه نیز در مورد کسانی هست که اعتقاد قلبی به اسلام نداشتند.
نکتهی مهم دیگری که برای فهم بهتر منظور آیهی کریمه باید بدان دقت نمود، ترفند دشمنان در نیمه خواندن آیه و حکم بر اساس آن است(؟!) در صورتی که این آیه ادامهای دارد که هم علت اجباری نبودن دین را توضیح میدهد و هم نتیجهی اعتقاد و عمل به دین مؤمنان را که عکساش برای کفار ثابت است بیان مینماید. آیه چنین است:
لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ (البقره - 256)
در دين هيچ اجبارى نيست. (چرا که راه) هدايت از گمراهى مشخص شده است. پس هر كس كه به طاغوت كفر ورزد و به خداى ايمان آورد، به چنان رشته استوارى چنگ زده كه هیچگاه گسسته نگردد. خدا شنوا و داناست.
و در آیهی بعد نیز نتیجهی عدم ایمان و عمل به دین را که خلود در جهنم و عذاب آتش قید مینماید:
اللَّهُ وَلىُِّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلىَ الظُّلُمَاتِ أُوْلَئكَ أَصْحَبُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ(البقره - 257)
خدا ولیّ مؤمنان است. ايشان را از تاريكيها به روشنى مىبرد. و آنان كه كافر شدهاند، طاغوت ولیّ آنهاست، كه آنها را از روشنى به تاريكيها مىكشد. اينان جهنميانند و همواره در آن خواهند بود.
پس اگر انسان بصورت مطلق آزاد بود، دیگر عذاب اخروی معنا نداشت
دقت شود که طرح اين گونه شبهات براي بيرنگ كردن دينداري مسلمانان و در نهايت دعوت و آلوده نمودن آنها به گناه است. و گرنه همين بشر، حتي در مقابل قوانيني كه خودش وضع ميكند (چه صحيح باشد و چه غلط) اجبار و ضمانت اجرايي در نظر ميگيرد و سر پيچي از آنها را مستوجب پرداخت جريمه، تحمل زندان، حبس ابد و حتی اعدام ميداند، اما نوبت به اطاعت اوامر الهي كه ميرسد، مدعي ميشود كه خدا خود فرموده: در دين اجباري نيست(؟!)
- برای ارسال دیدگاه وارد شوید یا ثبت نام کنید .